English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (300 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
prizewinner U برنده جایزه
prizer U برنده جایزه
Nobel laureate U برنده جایزه نوبل
Nobel Prize winner U برنده جایزه نوبل
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
Grands Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix U مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
hunt meeting U برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
victor U برنده مسابقه
victors U برنده مسابقه
winner of a match U برنده مسابقه
prizefight U مسابقه مشت زنی جایزه دار
grey cup U مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
ashes U جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
runners-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up U دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
long shot U شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
into plane service U تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
jockey room U رختکن سوارکاران
bridle track U ایز سوارکاران
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
jockey club U باشگاه سوارکاران انگلستان
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
backus naur form U قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
running U مناسب برای مسابقه دو
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
collusion U برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
awarded U جایزه دادن جایزه
awards U جایزه دادن جایزه
award U جایزه دادن جایزه
reward and rewarded U جایزه.جایزه داده شده
awarding U جایزه دادن جایزه
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
genoa U بادبان عریض برای مسابقه
laughter U مسابقه اسان برای بردن
tilting yard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
tiltyard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
mode U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
little brown jug U مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
vernier U درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
fdm U Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
paging U روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
fractional T U روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
subdivides U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
fibre optics U لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
wild cord U تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
meed U جایزه
prizing U جایزه
premium U جایزه
premiums U جایزه
bounty U جایزه
trophy U جایزه
trophies U جایزه
awarding U جایزه
guerdon U جایزه
awarded U جایزه
rewarded U جایزه
reward U جایزه
priase U جایزه
prized U جایزه
award U جایزه
prize U جایزه
prizes U جایزه
awards U جایزه
prise U جایزه
prised U جایزه
rewardable U جایزه
prises U جایزه
rewards U جایزه
bonuses U جایزه
prize man U جایزه بر
bonus U جایزه
prising U جایزه
head money U جایزه اوردن سر
purses U جایزه نقدی
prized U انعام جایزه
oscar U جایزه اسکار
premium for excellence U جایزه فضیلت
considerations U جایزه قیمت
pursed U جایزه نقدی
money U جایزه نقدی
purse U جایزه نقدی
export bounty U جایزه صدور
pursing U جایزه نقدی
prizing U انعام جایزه
testimonialize U جایزه دادن
to win laurels U جایزه گرفتن
laureate U جایزه دار
consideration U جایزه قیمت
prizes U انعام جایزه
prize U انعام جایزه
testimonials U پاداش جایزه
nobel prize U جایزه نوبل
testimonial U پاداش جایزه
Nobel Prize U جایزه نوبل
cups U گلدان جایزه مسابقات
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
booby prizes U جایزه تسلی بخش
cupped U گلدان جایزه مسابقات
cup U گلدان جایزه مسابقات
booby prize U جایزه تسلی بخش
pewter U جام پیروزی جایزه
brilliancy prize U جایزه درخشندگی شطرنج
Ig Nobel Prize U جایزه ایگ نوبل
coronate U جایزه یا انعام دادن
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
rewarder U جایزه یا پاداش دهنده
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
prize poem U شعری که جایزه برده است
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com